انجمن اسلامي دانش آموزان
ارتباط با مدير
نويسندگان وبگاه
آرشيو مطالب
ديگر امکانات
|
نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
| نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
| نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
| حتما قرار شاه وو گدا هست یادتان آری همان شبی که زدم دل به نامتان مشهد، حرم، ورودی باب الجوادتان آقا، دلم عجیب گرفته برایتان ... نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
| گاهی دلم یک جای دنج می خواهد ،جایی شبیه رواق های حرمت... بنشینم و زل بزنم به گنبدت... من باشم و بغض های نشکسته ،تو باشی و آرامش دلـم... دریاب مرا یا امام رئوف... نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
| *** السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) ***
بر سر بازار دل زار توأم با کلاف جان خریدارت شدم ضامن آهو گرفتارت شدم هیچ بودم اعتبارم داده ای خشک بودم برگ و بارم داده ای پرده بر کار بدم انداختی بین مردم سر بلندم ساختی ای ملائک در حریمت صف زده با سلام و ذکر و تسبیح آمده ای امام مهربان مهمان نواز ای پذیرای همه با روی باز بین شاه و بنده اینجا فرق نیست خوب و بد در چشم زیبایت یکی است این سخن عین کمال و لاف نیست با تو و حرف از بهشت انصاف نیست ای بهشت از هر نگاهت ریخته اشک بر دامان تو آویخته خانه ی ویران دل آباد توست قبله ی من صحن گوهر شاد توست هر اجابت بسته بر ایمای توست در جواز کربلا امضای توست
نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
|
كتاب: زندگانى امام جواد (ع) ص 126 در مورد شهادت امام جواد ( عليه السلام) يك دسته از روايات مىگويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولى روايتى ديگر مىگويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد... به وسيله «اشناس» شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت: پيش از شما اميرالمؤمنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مىنوشم. اشناس گفت: بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مىشود و اصرار كرد و امام ( عليه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشيد .
نويسنده محمدرضا نصیری در پنج شنبه 12 شهريور 1394
|
قطعا دلیل اصلی سازنده قطار
برچسبها: امام رضا (ع) , علی بن موسی الرضا , قطار , مشهد, نويسنده محمدرضا نصیری در پنج شنبه 12 شهريور 1394
| مرحوم شیخ طوسى رضوان اللّه تعالى علیه در کتاب رجال خود آورده است : در یکى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا علیه السلام در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و یونس بن عبدالرّحمن نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصیّت هاى ارزنده بود، در جمع ایشان حضور داشت . هنگامى که آنان مشغول صحبت و مذاکره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند. امام علیه السلام ، به یونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هیچ گونه عکس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود. آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر علیه یونس ، به سخن چینى و ناسزاگوئى آغاز کردند. لينک دوستان ما
آخرين مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
لينک هاي مفيد
|